آنگاه که غرور کسي را له ميکني،آنگاه که کاخ آرزوهاي کسي را ويران ميکني،آنگاه که شمع اميد کسي را خاموش ميکني،آنگاه که بنده اي را نا ديده مي انگاري ،آنگاه که حتي گوشهايت را ميبندي تا صداي خرد شدن غرورش رانشنوي،ميخواهم بدانم دستانت را بسوي کدام آسمان درازميکني تابراي خوشبختي خودت دعا کني؟بسوي کدام قبله نماز ميگذاري که ديگران نگذارده ان؟
عاشق که ميشوي . . . مواظب خودت باش شبهاي باقيمانده عمرت به اين سادگيها صبح نخواهند شد
براي خريدن عشق هر که هرچه داشت آورد ديوانه هيچ نداشت و گريست همگان فکر ميکردند چون هيچ ندارد مي گريد اما هيچکس ندانست قيمت عشق اشک است.
اميري به شاهزاده گفت: من عاشق توام! شاهزاده گفت: زيباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ايستاده است. امير برگشت و ديد هيچ کس نيست. شاهزاده گفت: عاشق نيستي! عاشق به غير نظر نمي کند.
هيچ ورزشي براي قلب بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نيست. . .
کمي از مرا بده بروم کمک بياورم بيشتر عاشقت شوم !
بعضي وقتا تو دعوا فقط بايد نگاه کني، سکوت کني، بهونه هاشو به جون بخري! تموم که شد آروم در گوشش بگي :با من نجنگ، من دوست دارم همسرم...